گفتنی:
یکی از دلمشغولی های پدرم در سالهای دور، پرداختن به تئاتر بود. او پیش از انقلاب، در اراک، چندین نمایشنامه بر صحنه برد. در آن سالها، مانند امروز، داشته های شهرستانها اندک بود، از این رو پدر در سالهای دانشجویی و پس از آن، نمایشهایی در تهران می دید و از آنها یاد می گرفت. بسیار پیش می آمد که دیدنِ تئاتر با گرفتنِ دفترک راهنما یا بروشور آن نمایش همراه می شد. چندی پیش در میان خرت و پرت ها به پوشه ای قدیمی برخورد کردم که شماری بروشور تئاتر در آن بود، شناسنامه ی نمایشهایی که روزگاری اجرا و سالها به دقت نگهداری شده بود. دیدم گنجینه ی خوبی است برای پربار شدن این وبلاگ و یادم افتاد خودم هم پوشه ی کوچکی با همین درونمایه دارم!
پرونده ای که در اینجا باز می شود و چندی دنباله می یابد، نگارخانه ای است از بروشور نمایشهایی که من و پدرم در دو بریده از تاریخ این کشور بر صحنه ی تئاتر دیده ایم، او پیش از 57 و من در دهه ی 1370 خورشیدی.
گفتنی:
یکی از دلمشغولی های پدرم در سالهای دور، پرداختن به تئاتر بود. او پیش از انقلاب، در اراک، چندین نمایشنامه بر صحنه برد. در آن سالها، مانند امروز، داشته های شهرستانها اندک بود، از این رو پدر در سالهای دانشجویی و پس از آن، نمایشهایی در تهران می دید و از آنها یاد می گرفت. بسیار پیش می آمد که دیدنِ تئاتر با گرفتنِ دفترک راهنما یا بروشور آن نمایش همراه می شد. چندی پیش در میان خرت و پرت ها به پوشه ای قدیمی برخورد کردم که شماری بروشور تئاتر در آن بود، شناسنامه ی نمایشهایی که روزگاری اجرا و سالها به دقت نگهداری شده بود. دیدم گنجینه ی خوبی است برای پربار شدن این وبلاگ و یادم افتاد خودم هم پوشه ی کوچکی با همین درونمایه دارم!
پرونده ای که در اینجا باز می شود و چندی دنباله می یابد، نگارخانه ای است از بروشور نمایشهایی که من و پدرم در دو بریده از تاریخ این کشور بر صحنه ی تئاتر دیده ایم، او پیش و من پس از سال 57.