وبلاگ مهرداد شمشیربندی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سی زوئه بانسی مرده است» ثبت شده است

اکبر زنجانپور

 

اکبر زنجانپور در هشتادسالگی، از تئاتر خداحافظی کرد. او یکی از بهترین بازیگران تئاتر ایران بود. بازی‌های درخشان وی بر صحنه آنقدر پرشمار است که می‌توان درباره‌اش کتاب نوشت. زنجانپور مرد تئاتر بود. هرچند خودش دوست داشت در سینما هم بدرخشد، ولی چراغ او در خانه‌ی تئاتر می‌سوخت. زنجانپور و  مهدی فتحی اگرچه در بازیگری از بزرگانی چون انتظامی، نصیریان، کشاورز، مشایخی و رشیدی هیچ کم نداشتند، ولی به اندازه‌ی آنها در تلویزیون و سینما کامیاب نشدند. شاید دوربین با ایشان قهر بود و در قاب تصویر خوش نمی‌نشستند. سینما چهره‌ی طور به طور و خنده‌ی از ته دل می‌خواهد. شاید بخت با آنان یار نبود و کارگردان‌های بزرگ به سراغشان نیامدند. شاید هم آنچنان با تئاتر یکی شده بودند که کسی جگر نداشت آنها را از صحنه جدا کند

اکبر زنجانپور بر روی سن فرمانروای صحنه بود. با صدایی که به غرش شبیه بود و رفتاری که به توفان می‌مانست همه‌ی نگاه‌ها را به خود می‌کشید و بهترین گزینه برای نقش‌های سرکش بود. در او روان ناآرام و ستیهنده‌ای لب‌پر می‌زد که چهارچوب برنمی‌داشت. این روان ناآرام، نیازمند فراخنایی به گستردگی صحنه‌ی تئاتر بود و در قاب بسته‌ی سینما نمی‌گنجید.

 زنجانپور دلبسته‌ی آرتور میلر بود، نمایشنامه‌نویس سوسیالیست و عدالت‌خواه آمریکایی. برای اجرای متن‌ها و شناختش از جهان میلر مدرک درجه‌یک هنری به او دادند. ساحره سوزان، حادثه در ویشی، مرگ دستفروش، همه‌ی پسران من، نگاهی از پل و ارزش نمایش‌هایی‌اند که وی از میلر اجرا کرده است. اگر دست خودش بود، به این سادگی‌ها آرتور میلر را رها نمی‌کرد‌، ولی حکومت‌ها گاه میان او و میلر دیوار می‌کشیدند، همانگونه که میان سمندریان و گالیله کشیدند. آن وقت زنجانپور به سراغ ایبسن و اونیل می‌رفت تا شکوه عصیان را به نمایش گذارد.

بازیگران بزرگ که خداحافظی می‌کنند، همزمان یک لحن از لحن‌های طبیعت و یک نوا از نواهای جهان کاسته می‌شود.

اکبر زنجانپور در شماری از برجسته‌ترین نمایش‌های ایران بازی کرده است. اگر بخواهم سه نمونه‌ی ویژه از آنها را نام ببرم به نظر می‌توان این‌ها را برشمرد؛ آنهایی که نیاوردم از دید هنری ارزشمندند، ولی یا داستانی دور و برشان نیست، یا من داستان‌شان را نمی‌دانم.

۱ - آموزگاران (محسن یلفانی، کارگردان: سعید سلطان‌پور): آموزگاران نمایشنامه‌ای بود که برای زنجانپور دردسرساز شد. این نمایش برآمده از اندیشه‌ی انقلابی جهان دو قطبی است. محسن یلفانی، نمایشنامه‌نویس چپگرا و نامدار، در آموزگاران، آشکارا بینندگان را به نبرد مسلحانه می‌خواند. پیامد فراخوانی‌اش آن بود که سازمان امنیت در شب‌های آغازین به تالار ریخت و دست‌اندرکاران نمایش را دستگیر کرد. آموزگاران را سعید سلطان‌پور در سال ۴۹، کارگردانی کرد. سعید سلطان‌پور همان‌کسی است که بعد از انقلاب ۵۷، در شب عروسی‌اش دستگیر و پس از چند روز، اعدام شد. انگار پس از انقلاب، عروسی گرفتن خطرناک‌تر از فراخوانی به شورش مسلحانه در پیش از انقلاب بوده است! 

۲ - ملاقات بانوی سالخورده (فردریک دورنمات، کارگردان: حمید سمندریان/ ۱۳۵۱): زنی سالخورده و بسیار پولدار پس از سالها، به شهری که از آن رانده شده باز می‌گردد تا از مردی که او را دچار روسپی‌گری کرده انتقام بگیرد. او با پول‌پاشی جامعه را گروگان می‌گیرد و به خواسته‌اش می‌رسد.

بسیاری از کسانی که این نمایش را دیده‌اند بازی زنجانپور را یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌ها در تاریخ تئاتر ایران دانسته‌اند. او هنگام بازی در ملاقات.. ۲۸ ساله بود و نقش مردی ۶۰ ساله را بازی می‌کرد. همبازی زنجانپور در شب‌های آغازین، جمیله شیخی بود که به دلایلی از نمایش کناره گرفت و آذر فخر جایگزینش شد

۳-  سی‌زوئه بانسی مرده است (آتول فوگارد، کارگردان: رکن‌الدین خسروی/۱۳۵۷): یک نمایش ضد آپارتاید درخشان که در آن سی‌زوئه بانسی، کارگر سیاه‌پوست، که پروانه‌ی ورود به شهر سفیدپوستان را ندارد، ناگزیر از جواز مُرده‌ای برای یافتن کار استفاده می‌کند و همین او را به دردسر می‌اندازد. آتول فوگارد، نویسنده‌ی اهل آفریقای جنوبی، به بهترین شکل تبعیض را در نوشته‌ی خود بازنمایی کرده است. بهروز بقایی در این نمایش، نقش کارگر جوان را بازی می‌کرد و زنجانپور به تنهایی بیش از بیست نقش را بر عهده داشت. خودش گفته: آفریقایی‌هایی که به دیدار سی‌زوئه... می‌آمدند گریه می‌کردند و می‌پرسیدند چطور توانسته به این خوبی در کالبد آنها فرو رود؟ و پاسخ او این بوده که چهره‌ی درد در همه جای جهان یکسان است و رنج بشر مرز نمی‌شناسد.