وبلاگ مهرداد شمشیربندی

سه دختر و گذشتن از رودخونه ـ قصه ی عامیانه ی کرمانی

سه دختر و گذشتن از رودخونه (قصه ی عامیانه ی کرمانی)


راوی: صغری خانم

مصاحبه: ریحانه بنی فاطمه

تنظیم: راحیل بنی فاطمه

ریحانه بنی فاطمه

به کوشش ِ مهرداد شمشیربندی


سه تا دختر بودن که پدر و مادرشون مرده بودن و هیشکیو جز خاله ی پیرشون نداشتن. یه روز گفتن بیاین بریم خونه ی خاله. رفتن و رفتن تا رسیدن به رودخونه. گفتن حالا چطوری اَ رودخونه رد بشیم؟ یه چوپونه ای داشت گوسفنداشو می چروند، اُمد و گفت اگه به من بوس بدین از رودخونه ردتون می کنم. اولی بوسی داد و چوپون ردش کرد. رَد سری (1) هم بوسی داد و رد شد، اما سومی گفت من خودم پاچامو می زنم بالا (2)، رد می شم. چوپون با خودش فکر کرد اگه ای (این) دختر برسه خونه ی خاله همه چیو تعریف می کنه، پس سرشو برید. یه قطره ی خونی ریخت لب رودخونه و بته نی ای سبز شد. چوپون نی رو کند و شروع به نی زدن کرد. هرچی می زد صدایی از تو نی می گفت: «نزن! نزن! بد می زنی، ای (این) خواهرای لامصب مرا کشتن به آب دادن، دوتا بوسی فنا دادن». رفت و رفت، رسید به خونه ی پیرزن. خواهر اولی و دومی که داشتن نون می پختن صدای خواهرشونو شناختن به چوپون گفتن: ای نیو بده بندازیم تو کُرنون (3)، فرداش باغبون اُمد وخاکسترای کرنون را برد و ریخت پا هندوناش. یه روز پادشاه و پسرش اُمدن و مهمون باغبون شدن. باغبون گفت برید هرکدوم از هندونا که دگه بهتر از او نباشه را بچینین و بیارین. هندونه رو که آوردن باغبون از هر طرف که می خواس ببره، صدایی از تو هندونه می گفت: «نبر! نبر! بد می بری... ای خواهرای لامصب منا کشتن، به آب دادن دو تا بوسی فنا دادن». تا پسر پادشاه گفت بدین من می برم! چاقو را که زد وسط تا ببره صدا از تو هندونه گفت «ببر ببر خوب میبری ای خواهرای لامصب منا کشتن به آب دادن دو تا بوسی فنا دادن». وقتی بریدش دیدن یه دختر خوشگل و جوونی تو هندونه هست. پسر پادشاه گفت: «من همینو می خوامیه عروسی براشون گرفتن هفت شبانه روز. اون دوتا خواهرشم تو خونه موندن تا پیر شدن.



1: رَد سری: پشت سری، بعدی

2: پاچامو: پاچه های شلوارم را

 3: کُرنون (kornoon): تنوری است که در آن نان ِ کُرنون می پزند. نان کُرنون یا کُرنو، نانی است ضخیم که در استان کرمان پخته می‌شود و طرفداران زیادی دارد. کُرنون، نان محلی شهر بابک است. این نان را با حرارت غیرمستقیم و روی قلوه سنگ می پزند؛ بنابراین حتا خمیر وسط نان هم پخته می‌شود و قابل خوردن است

نظرات  (۱)

سلام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی