در سایه سار سایه
(برای درگذشت هوشنگ ابتهاج (سایه) در صفحه ی اینستاگرام نوشتم)
هنگامی که هنرمند یا اندیشمندی به بلندا و ستیغ می رسد، بی گمان از یاری ابر و باد و ... برخوردار بوده است. به سخن دیگر یاوری یک یا دو عامل شاید کسی را به کامیابی های کوچک برساند، ولی او را یگانه و بی همتا نمی کند.
هوشنگ ابتهاج (سایه) اگرچه سراینده ای باقریحه و استعداد بود ولی تدبیرهای نیکویی هم به کار بست تا سخنش فراگیر شد. با آنکه برخی (از جمله ضیا موحد) نقد و ردهایی بر شعرش نوشتند سرانجام در میان بخش بزرگی از دوستداران شعر فارسی پذیرفته و ماندگار شد. این یادداشت به خاستگاه هایی می پردازد که شعر سایه از آنها نیرو گرفت و برومند شد.
۱ - سایه عمری با دیوان بهترین سرایندگان پارسی همدم و همنشین بود و از سنت هزارساله ی شعر فارسی بهره گرفت.
۲ - سایه روزها و شب های بسیاری با شهریار گذراند. روی آوری او به شهریار اتفاقی نبود. نیاز تشنه به آب بود. شهریار تا مدتها برای سایه تندیس شعر و شاعرانگی به شمار می آمد. شهریار را شاید بتوان شاعری ژنی (نابغه) دانست. ابتهاج بدون این که بداند گمشده ای را در شهریار می جست. گمشده ی او اکسیر شعر و جادوی سخن بود.
3 ـ ابتهاج در خانواده ای برخوردار و مرفه به جهان آمد. به جز دوره ای کوتاه و گذرا هرگز تنگدست و نیازمند نبود. او به معنای دقیق نه کارمند بود و نه کارگر. در کارمندی اش هم سرکش بود و آزاد. بر این پایه دچار روزمرگی نشد. به هرگونه خواسته ای تن نداد و در نگهداشت و پرورش شخصیت و هنر خود کوشید.
4 ـ ابتهاج پس از آزادی از زندان سیاسی به آلمان کوچید و خود را از معرکه ی درگیری ها و مزاحمت های ناگزیر دور کرد. در آنجا به دور از کانون تنش و بحران آشیانه ای ساخت و در رهایی زندگی کرد.
۵ - دلبستگی ژرف او به موسیقی سروده هایش را دلپذیر کرد و در میان جان شنونده جای داد. شعر سایه آنچنان خوش آهنگ است که آسان فراموش نمی شود.
6 ـ شهریار دیدگاهی مذهبی و سنتی داشت و سرانجام در همان جهان بینی فروخفت. بر خلاف او سایه با اندیشه ی مدرن و با سوسیالیسم آشنا بود و این ویژگی شعر او را با روزگار خود پیوند داد. سروده های ابتهاج اگرچه از واژه های نجیب و بی آزار شعر کهن بهره می برد، ولی از ملتهب ترین رخدادهای زمانه ی خود سخن می گوید.
7 ـ کانون جهان بینی سایه غم و اندوه است، البته غم در نگاه او نه یک ویژگی احساسی که عنصری فلسفی است. این ویژگی گاه جهان را در چشم سایه به رزمگاهی پرآشوب، گاه به حسرتکده ای دلگیر، گاه به چشم اندازی پوچ و گاه به صحنه ای کمدی تبدیل می کند. شعر سایه همزمان از این ترکیب رنگارنگ و متناقض مایه می گیرد
- ۰۲/۰۶/۲۴