وبلاگ مهرداد شمشیربندی

کاتبانه

در دوره ی دانشجویی، چندی در یک درمانگاه، که مدیرش دوستی عزیز بود، کار می کردم. آنجا دفتری داشتیم که گزارش ها و درخواست ها را می نوشتیم. من، که آن روزها سرگرم ِ خواندن متن های منشیانه و قدیمی بودم، گاه به سرم می زد برای خنده و دست انداختنِ نگارش منشیان، گزارش ها را بدان شیوه بنویسم تا هم خودم را بیازمایم و هم فرداروز آن دوست عزیز نوشته را  بخواند و لبخندی بزند (کامیاب ترین تجربه در این پهنه، التفاصیل نوشته ی فریدون توللی است).

گزارش های زیر از آن شمار است. یکمی چکیده اش آن است که ترتیبی بدهید عکسهای رادیولوژی بیماران روی پرونده ی آنان قرار گیرد و زیر دست و پا نریزد، ولی وقتی گیر منشی پر تعارف و تکلف می افتد چنین بلایی به سرش می آید. تاریخ گزارش ها را به شیوه ی کاتبان قدیم برابر با تقویم هجری قمری نوشته ام. "امیرحکمت" یکی از پزشکان است و "ضعیفه ای از نوامیس حرم" بانوی دستیار پزشک شیفت شب. "عفلقیون" هم دار و دسته ی مخالف دوست من بودند که در درمانگاه جولان می دادند. و اما گزارش دوم پس از رفتن مخالفان نوشته شده. در این متن، کاتب آسمان و ریسمان می بافد و سرانجام پادرمیانی می کند. خلاصه آن که شهر امن و امان است؛ کارمندانی را که بیرون کرده اید ببخشید و به کار برگردانید!


گزارش یکم:

 

علی العجاله به آستان جلالت مآب آن مقام مَنیع معروض می دارد فی ایام اخیر چندین کرّت مشاهده گردید تا فتوغراف های مرضاء از روی سوابق نامچه ی آنان، یا به لسان مستفرنگ ها: دوسیه ی بیماران، مغاربت حاصل نموده مفارق از اُسّ و اساس خویش منکوب کافّه ی مستخدمین می گردد. لهذا بعد از دعا و ثنای بی حساب و شکر و امتنان بی قیاس به درگاه ذات اقدس اله، جهت استحصان از فرقه ی شریر عفلقیون و التباس احباب من عیون الاغیار، فدوی، کاتب لیالی، در معیت فخرالدوله، سردار امیر حکمت فخارپناه، و نیز ضعیفه ای از نوامیس حرم، که عدم ذکر نامش به صواب اولی تر، استدعا داریم در باب الصاق فتوغراف ها از اوامر اکید و نواهی شدید استنکاف نفرموده، استعانت ضعفا را مد نظر قرار دهید. والامر الیک

چهارشنبه ۱۸ ربیع الاول از سنه ی ۱۴۲۶ هجری قمری.

(هفتم اردیبهشت 1384 خورشیدی)

 


گزارش دوم:

 

منت خدای را عز و جل که به عون الطاف بی مرّ و حسابش خدیوی فائق و خبیری لایق را بر سریر اقتدار و قصیب اعتبار نشانده تا متجاسرانِ معاند و متکاسلان ِ منافق، مِن بعدالایام طریق مصالحت در پیش بگیرند، وَ الّا به درد لاعلاجِ خویش بمیرند.

و اما بعد، فدوی، کاتب لیالی، به حضور انور آستان آن قُدوه ی عالم امکان و آن اسوه ی تمامی دوران عرضه می دارد: بحمدالله و المنه امور دیوانی در اثر اخبار صحیحِ مُنهیان و اجرای دقیقِ مُجریان همچون رفع ابتلای بدحالان، روی به انتعاش نهاده، فجر سلامت در بدر طالعش هویدا گردیده، مگر احتجاب بعضی مظلومان و انفصال برخی مطرودان که در ایام بهجت آثار ِ ملک ِ جوانبخت، موجب انکسار ِ خاطرِ بندگان و انفعالِ ارواحِ رفتگان گردیده است و از آن جمله اند طایفه ی شریفِ علویون که الحق و الانصاف از مصادیق بارز  اخیار دنیا و ابرار عقبی می باشند و حکایت ترخیص شان قصه ای است پر آبِ چشم، یادگار نامیمونِ عهد ماضی که چندانکه مستحضرید بر ظالم نیز نپایید، چنانکه فرمود: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم!

اختتامِ کلام را به سائقه ی شریفه ی مجیده یِ واستبقوا الخیرات، متمنی است به وجهی که ادخال تجاسُر در مهمات امور تلقی نگردد، متنکرا فدوی را مجرای الطاف کریم و موجد میثاق قدیم بفرمایند. باشد که خدای سبحان به یُمنِ این وجیزه ی ناچیز در یوم الحساب، همه ی ما را از نایره ی سوزان دوزخ در امان بدارد.

 

الاحقر کاتب لیالی ـ جمعه بیستم ربیع الاول از سنه ی یکهزار و چهارصد و بیست و شش هجری قمری

(نهم اردیبهشت ماه جلالی 1384 خورشیدی)

  • مهرداد شمشیربندی

منشیانه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی